خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.


درشتی و نرمی به هم در به است


چو فاصد که جراح و مرهم نه است

نه مر خویشتن را فزونی نهد


نه یکباره تن در مذلت دهد

بگفتا نیک مردی کن نه چندان


که گردد خیره گرگ تیز دندان